نگاهی عقلانی به مبانی ولایت امیرالمومنین علی (ع)
نگاهی عقلانی به مبانی ولایت امیرالمومنین علی (ع)
با عرض سلام و تبریک به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر، در این فرصت، مطالبی را در اثبات ولایت امیرالمومنین علی (ع) و ضرورت نصب جانشین از سوی رسول خدا (ص) بر اساس دلایل عقلی خواهیم نگاشت.
واقعیت فراگیری که همه انسانها با آن مواجه خواهند شد، مسئلهای است به نام مرگ. قاعده کلی مرگ همه موجودات را بدون استثنا در بر میگیرد و حتی شخص پیامبر رحمت نیز از این قاعده مستثنی نبودند که خداوند در سوره زمر آیه 30 میفرماید: “تو میمیری و آنها نیز خواهند مرد.”
حال سوال اینجاست: اگر قرار است رهبر امت اسلامی و هادی و راهنمای انسانها از این عالم رخت بربندد، تکلیف راه و مسیری که او آغاز نموده، چه خواهد بود؟ چه کسی مسئولیت هدایت فرزندان آدم را بر عهده خواهد گرفت؟ آیا تفسیر تمام آیات قرآن در مدت 23 سال عمر با برکت پیامبر رحمت (ص)، بیان شده بود؟ آیا قرآنی که هدایت است برای عالمیان تا روز قیامت، در این مدت اندک تفسیر گشته بود؟
اگر پاسخ منفی است که قطعا منفی است، لازم است شخصی برای جانشینی پیامبر انتخاب گردد تا اسرار قرآن را برای مردم به تناسب نیازهای آن زمان، بازگو کند.
حال سوال مهم این است: این جانشین کیست و چگونه باید انتخاب گردد؟
چه کسی یا کسانی باید این جانشین را انتخاب کنند و این جانشین چه ویژگیهایی باید داشته باشد. طبق نظریه شیعیان، این جانشین باید از طرف خداوند انتخاب گردیده و انسانها در انتخاب او نقشی ندارند و پیامبر اسلام (ص) موظف است این جانشین را به مردم اعلام نماید.
پس جانشین از طرف خداوند انتخاب گردیده و در روز غدیر به مردم معرفی گردید و آن جانشین کسی نیست جز مولانا و مقتدانا امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام.
برادران اهل سنت معتقدند پیامبر جانشین خود را تعیین نفرموده و اختیار را بر عهده خود مردم گذارده است. برای اثبات بطلان این مطلب و نشان دادن ضرورت انتخاب و اعلام جانشین از جانب رسول خدا (ص) در این مختصر نوشتار، اشارتی به چند دلیل عقلی خواهیم نمود تا حقیقت به دور از تعصب و با بیانی عقلی و منطقی مشخص گردد.
دلایل عقلی ضرورت تعیین جانشین توسط پیامبر/ نگاهی عقلانی به مبانی ولایت امیرالمومنین علی (ع)
1- دفع خطر محتمل بر عاقلان واجب است
هر عقل سالمی خود را در برابر خطرات حفظ کرده و از بروز آنها جلوگیری مینماید، حتی اگر این خطر قطعی نباشد. فرض کنید ظرف غذایی لذیذ در برابر شماست و شما بسیار گرسنه هستید. در همین موقع کسی به شما هشدار میدهد احتمالا این غذا مسموم است. در این صورت چه خواهید کرد؟ قطعا عقل حکم میکند عطای این غذای لذیذ را به لقایش ببخشید.
جامعه نوپای اسلام که به تازگی شکل گرفته است، در معرض خطرات بسیار زیادی قرار دارد. برخی از خطراتی که اسلام را تهدید میکرد عبارت بودند از: منافقینی که از ترس جان یا برای کسب منفعت، ایمان آورده بودند و به دنبال ضربه زدن به اسلام بودند، پیامبران دروغین، کج اندیشان و کسانی که فهم اشتباه خود از دین را به جامعه منتقل میکردند و همچنین تهدیدات بیرونی از جانب دشمنان سرزمین نوپای اسلام.
پس عقل حکم مینماید پیامبر اکرم (ص) جامعه اسلامی را به حال خود وانگذارد و برای مقابله با این خطرات و جلوگیری از تحریف دین اسلام، پیشبینیهای لازم را انجام داده و جانشینی شایسته و آگاه برای خود تعیین نماید.
-
2- بروز تفرقه در جامعه در صورت عدم تعیین جانشین
بسیار مشخص است جاذبه حکمرانی بر امت اسلام آنقدر زیاد است که ممکن است در بین امت تفرقه بیندازد. این علاقه به حکومت و قدرت آنقدر شدید است که در ابتدای ظهور اسلام، برخی به پیامبر اعلام میکردند در صورتی ایمان خواهند آورد که پس از پیامبر، قبیله آنها حاکم باشند!
پس لازم است نبی مکرم اسلام (ص) برای جلوگیری از تفرقه در جامعهای که به تازگی در زیر پرچم اسلام، اختلافات قبیلهای را به کناری گذارده است، جانشینی تعیین نماید تا مانع بروز اختلافات مجدد گردد.
-
3- لزوم مصونیت پیشوا
اگر قرار است کس زعیم جامعه اسلامی باشد و عهدهدار هدایت و سعادت جامعه گردد، لازم است قبل از همه، خود از خطا و اشتباه مصون باشد. کسی که میخواهد مانع گمراهی دیگران شود، باید خود از هرگونه احتمال خطایی مصون باشد وگرنه ممکن است به خاطر خطای پیشوا، تمام جامعه با خطر انحراف مواجه گردند. پس جانشینی برای رسول خدا شایسته است که دارای مقام عصمت بوده و جز حق و حقیقت، چیزی نگوید.
حال شناخت چنین شخصی با این ویژگی از میان تمام مردم از عهده انسانها خارج است. تنها کسی که از آشکار و پنهان تمامی انسانها آگاه است و میتواند شایستهترین فرد را در بین تمامی انسانها مشخص نماید، خالق هستی میباشد. پس خداوند است که جانشین پیامبر را انتخاب کرده و از طریق خود پیامبر به مردم ابلاغ مینماید.
-
4- تعهد به انتخاب اصلح
هر یک از ما اگر قرار باشد شخصی را برای انجام کاری انتخاب کنیم، سعی میکنیم شایستهترین فرد را گزینش کنیم. این علاقه به انتخاب شایستهترینها در وجود همه ما نقش بسته است. به همین دلیل است که ما قبل از مراجعه به پزشک، تحقیق کرده و متخصصترین فرد را برای درمان خود انتخاب میکنیم. این علاقه تا جایی است که هنگامی که فردی ناشایست را در جایگاه مهمی میبینیم ناراحت شده و لب به انتقاد میگشاییم. اصلا دلیل پیدایش پدیدهای به نام کنکور، شناسایی شایستهترین افراد برای ادامه تحصیل در بین تمامی دانشآموزان میباشد.
حکمت و عقل حکم میکند برای هر مسئولیتی بهترین فرد را برگزینیم و قطعا خداوند حکیم باید برترین فرد را برای مهمترین مسئولیت عالم یعنی هدایت بشر انتخاب نموده و از طریق پیامبر به مردم معرفی نماید./ نگاهی عقلانی به مبانی ولایت امیرالمومنین علی (ع)
-
5- توصیه خداوند به وصیت در قرآن
خداوند در سوره بقره آیه 180 میفرماید: “اگر چیز خوبی از خود به جای گذاردید، برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کنید.” در این آیه خداوند به همه انسانها توصیه مینماید اگر چیزی از خوبیها بر جای گزاردید، در مورد آن به دیگران وصیت و توصیه نمایید. پس قطعا پیامبر هم به دستور خداوند عمل نموده و وصیت خواهد کرد. اما آیا وصیت پیامبر در مورد مال و ثروت است؟ اگر قرار باشد پیامبر برای پس از مرگ خود به چیزی از خوبیها توصیه نماید، چه خیری مهمتر و ارزشمندتر از مسئله جانشینی و ادامه مسیر هدایت؟
-
6- نگاه به سنت پیامبر در طول عمر ایشان
پیامبر خوبیها، محمد مصطفی (ص) در تمام دوران مدیریت خود بر جامعه اسلامی در شهر مدینه، در هنگام جنگ و خروج خود از شهر، همیشه شخصی را به عنوان جانشین خود در شهر منصوب میفرمودند تا در غیاب ایشان مدیریت امور جامعه را بر عهده گیرد. شاخصترین نمونه این اتفاق، انتخاب امیرالمومنین علی (ع) در جنگ تبوک به عنوان جانشین رسول خدا (ص) میباشد. در اینجا بود که پیامبر حدیث منزلت را در شان امیرالمومنین بیان فرمودند: “جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه هارون برای موسی (ع) است؛ با این تفاوت که بعد از من کسی پیامبر نیست.”
حال بسیار واضح و مشخص است که پیامبر برای غیبت دائمی خود از میان مردم، جانشینی را معرفی خواهد نمود. در واقع باور این مطلب که پیامبر بدون انتخاب و اعلام جانشین، مردم را رها نموده، بسیار سخت و نامعقول میباشد.
-
7- عدم تعیین جانشین، فضیلت صحابه را بر پیامبر ثابت مینماید.
با مروری در تاریخ مشخص میگردد خلیفه اول، در پایان عمر خود خلیفه دوم را برای خلافت مسلمین برگزید و دیگران به اطاعت از او فرمان داد. خلیفه دوم نیز در پایان عمر خود، جامعه اسلامی را به حال خود رها نکرد و با تشکیل شورای 6 نفره، اقدام به انتخاب جایگزینی برای خود نمود. حال چگونه قبول کنیم خلیفه اول و دوم به فکر جامعه اسلامی پس از خود بودند و مردم را بدون سرپرست رها نکردند، اما پیامبر بدون توجه به آینده اسلام و مسلمانان، آنها را به حال خود واگذارده و 23 سال زحمت خود برای گسترش اسلام را بیثمر رها میکند. اگر این فرض غلط را قبول کنیم باید بپذیریم که صحابه و نزدیکان پیامبر بر ایشان فضیلت داشتند. پس به راستی چرا خداوند آنها را به جای حصرت محمد (ص) به پیامبری انتخاب نکرد؟!
چطور باید باور کرد که یک کارمند برای مرخصی چند روزه خود در یک محیط کاری، باید جانشینی برای خود معرفی کند تا در غیاب او پاسخ مراجعین را داده و وظایف او را انجام دهد، اما پیامبر خدا مردم را بدون جانشین به حال خود رها کرده است؟ یعنی سرنوشت جامعه تا این اندازه بیاهمیت و بیارزش است؟ آیا لازم نبود طرحی داده شود تا 23 سال زحمت پیامبر به یک سقیفه از بین نرود.
پس بیگمان این فکر، خطایی بیش نیست و پیامبر رحمت (ص) جانشین خود را که توسط خداوند متعال انتخاب گردیده است به مردم معرفی کرده و راه هدایت و جلوگیری از ضلالت را به آنها معرفی نموده است. لذا در روز غدیر در برابر 120000 نفر اعلام فرمودند:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً[1]
[1] مستدرک الوسائل، جلد 11، صفحه 372
دیدگاهتان را بنویسید